محل تبلیغات شما



دوست دارم که دور باشم از هرچیز مثل چکمه و چتر و چاله و چوله از زمین و زمان شکایتی ببرم پیش قاضی شهر ماسوله دوست دارم بگویمت از او از کسی که عاشقی بلد است از کسی که بیتا صفت است او که بی والد است و بی ولد است دوست دارم که عاشقش بشوم جا دهم میان سینه ام، او را صبح تا شب بگویدم که چرا شب تا صبح بگویمش زیرا دوست دارم خدا صدا زنمش آخر او خدای هرچیزیست او که خوب می‌فهمد تمام مرا پس همین بس، هیس و دیگر ایست
خیلی درد داره که هیچکی تو زندگی دردت رو نفهمه خیلی سخته تو گریه کنی و بقیه مسخرت کنن یا اینکه به جای دلداری و غمخواری، دلخونتر و غمخورترت کنن ولی تو بخند، بخند و نذار هرکس و ناکسی دلسوزت بشه بدون که تو هیچ نیازی به دلسوزی و ترحم دیگران نداری تو خدایی داری که هر لحظه از زندگیت میتونی باهاش درد و دل کنی خدایی که دردتو می‌فهمه و دیر یا زود دردتو دوا می‌کنه *** تو خدایی، تو پناهی، تو امید هر بی پناهی *** *** تو که باشی، هیچ تنهایی نکند گفت‌وگو به تن هایی ***
زندگی برای ما قماری بیش نبود و دنیا نیز قمارخانه ای . وقتی که هیچ و پوچمان را باختیم، سرمان را به زیر انداختیم و راهمان را گرفتیم و رفتیم . اما دوباره به این قمارخانه لعنتی راهمان دادند . ما خریت کردیم و برگشتیم؛ آنها که می دانستند آه در بساط نداریم پس چرا گذاشتند دوباره وارد این قمار لعنتی شویم؟؟؟!!!

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Leaf of the quran **** برگی از قرآن كلبه تنهايي